خونه ی غم شده باز این دل من
پر ماتم شده باز این دل من
من و تو با دلمون تک و تنها و غریب
توی این شهر بزرگ توی این دشت جنون
خودمونیم و خدا خودمون و دلمون
تو می خوای این دل من خون بشه دیوونه بشه!؟
تو می خوای غصه من قصه ی هر خونه بشه!؟
نمی خوای سنگ صبور!
اگه از درد دلم با تو شکایت بکنم
قصه ی مردم نامردو بگم
اگه من با تو حکایت بکنم دل تو میشکنه چون جام بلور
نمی خوام سنگ صبور!
میبینی هر چی که هست مرگه امیده به خدا
حسرت روز سپیده به خدا
همه جا رنگ و ریا همه چی نقش سراب
به گلا دست میزنی خار میشن سبزه ها زیر قدم مار میشن
بازوانی که به گرمی تو را ا فسون میکنه
حلقه ی دار میشن
زبونم بسته میشه دهنم خسته میشه
میدونی ؟ همدم شبهای سیاه دل من
عاقبت سر به بیابون میزارم
میرم اونجا که صفاست میرم اونجا که وفاست
میرم اونجا که فقط محرم این سینه خداست
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7